بلا1
نوشته شده توسط : محمود واعظي

 

فصل اول

بلا در لغت

واژه بلا و ساير مشتقات آن (بلا، ابتلى، بلونا، نبلوا، نبتليه و...) بيش از سى و پنج مرتبه در قرآن كريم آمده است. آنچه در خصوص مفهوم و معناى واژه «بلا» مى توان گفت اين است كه كلمه فوق غالباً به معناى «اختبار» و امتحان است. اهل لغت بلا را با اختبار، امتحان و تجربه مترادف دانسته[1] و آن را در فارسى «آزمايش» معنا كرده‏اند.[2]

امّا هميشه بلا به معناى امتحان و اختبار نيست. گاهى اوقات  در معناى رنج، سختى و نقمت به كار می رود و در اين صورت نقطه مقابل نعمت خواهد بود. به هر چيز مكروه و ناپسند نيز بلا گفته مى شود. بنابراين، بلا بر سه وجه است: يا نقمت و رنج است، يا امتحان و آزمايش و يا مكروه و ناپسند.[3]

فلسفه نزول بلا از دیدگاه قرآن،روایات و کلام مولاعلی  (ع)

در دیدگاه اسلام علاوه بر دلایل مادی ایجاد بلا و مصیبت عوامل دیگری نیز وجود دارد چون آزمایش الهی،شکوفایی و تکامل، حفظ و تقویت ایمان، پیشگیری و درمان،تذکر و تنبه،کفاره گناهان،کیفر گناهان و ...

که به هرکدام به صورت مفصل خواهیم پرداخت.

استمداد از اسلام برای دریافت حکمت خداوندی و توجه به بعد معنوی زندگی انسان و بیرون آمدن از فکر و زندگی مادی و توجه به باطن  سرشت انسان و معنویت درون،  عامل ایجاد هر آنچه در اطراف رخ می دهد می باشد.

- پس آیا بلاهایی که به انبیا و اولیاء خداوند می رسید به خاطر خطا هایشان، کفاره         گناهانشان و یا مجازات اعمال آنها بود؟

- اگر ادعای بالا درست نمی باشد پس مصداق این آیه  که می فرماید: (ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم) شورا/30 چه کسانی می باشند؟

- آیا این گفته امام صادق (ع) که می فرماید (إن أشد الناس بلاء، الانبیاء ثم الذین یلونهم ثم الامثل فالأمثل) بیانگر عدم معصومیت انبیاء الهی است؟

- در جایی دیگر گفته می شود بلا نشانه ایمان است،و به اندازه ایمان افزایش می یابد، آیا این سخن با گفته قرآن و عترت مخالف نمی باشد؟

نکته: بلا در مورد اولیاالله و بندگان دیگر خداوند با یکدیگر متفاوت است.

اولیاالله و بلاهای نازله

زندگى انبيا و پيشوايان معصوم هم سراسر رنج و بلا بوده است ولى اين نه از باب مجازات و كيفر بلكه از باب درجه و كرامت است. با توجه به همين مطلب، آنگاه كه اهل‏بيت امام حسين (عليه السلام) را به صورت اسير به دارالاماره يزيد بن معاويه ـ عليهما اللّعنة و الهاوية ـ بردند، يزيد رو به امام سجاد (عليه السلام) كرد و گفت: «و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم»[4]

كنايه از اينكه آنچه بر سرتان آمد به خاطر گناهان شما بود. امام زين‏العابدين (عليه السلام) در پاسخ پسر معاويه فرمود:

«ليست هذه الآية فينا، انّ فينا قول اللّه «ما اصاب من مصيبة فى الارض و لا فى انفسكم الاّ فى كتاب من قبل أن نبرأها» (حديد، 22)[5]

اين آيه درباره ما نيست. همانا درباره ما اهل‏بيت اين آيه مصداق دارد كه خداوند فرمود: هر رنج و مصيبتى كه در زمين يا از نفس خويش به شما می رسد همه در كتاب (لوح محفوظ) پيش از آنكه در دنيا ايجاد كنيم ثبت است. ملاحظه میشود كه امام در اين پاسخ عالمانه و دندانشكن خود فرموده‏اند كه مصايب ما كيفر گناهان ما نيست و اساساً اين آيه مربوط به ما اهل‏بيت نيست. بلكه مصايب و رنجهاى ما در لوح محفوظ ثبت است و ما به خاطر آنها پاداش داده خواهيم شد. بنابراين، هدف ابتلاى پيامبران و اولياى خدا آن است كه آنان استحقاق بيشترى براى اعطاى درجات و وصول به مقامات كسب كنند.

(هدایت نیا گنجی، فرج الله،  بلاها و بلا دیدگان، ص19)

نکته :  شاید بتوان گفت که منظور ار بما کسبت أیدیکم در سوره شوری ناظر به اعمالی باشد که نتیجه ایمان سرشار آنان به خداوند است. در این صورت در مورد انبیاء گناه یا اعمال سوء معنا نمی شود. و در نتیجه منطبق می شود با سخن امام صادق (ع). و هرچقدر این بلاها بیشتر باشد نشانه ایمان آنها و عشق خداوند به آنهاست.

سایر بندگان خدا و بلا های نازله

 

هرچه ایمان فرد بیشتر، باشد بلای نازله به او بیشتر خواهد بود. و همچنین بزرگی پاداش به بزرگی بلا بستگی دارد.

بين ميزان ايمان هر شخص و مقدار ابتلاى او رابطه مستقيمى وجود دارد، تا آنجا كه گفته‏اند:

هر كه در اين بزم مقرّب ‏تر است

جام بلا بيشترش مى دهند

در روايات نورانى ما تعبيرات مختلفى در اين خصوص به چشم می خورد كه به صورت تواتر معنوى به اين حقيقت مهم منتهى مى شوند. مثلاً، از امام صادق (عليه السلام) رسيده است كه ايشان فرمودند:

«همانا مؤمن همانند كفه ترازو است، هر قدر كه ايمان او زياد می شود رنج وبلای او نیز  بیشتر می شود.»[6]

در نزد امام صادق (عليه السلام) از بلا و آنچه كه خدا بنده مؤمن خود را با آن مورد آزمايش قرار می دهد صحبت به ميان آمد. حضرت فرمودند: از رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) سؤال شد كه پربلاترين مردم در دنيا چه كسانى هستند؟ پيامبر پاسخ دادند:

«النبيّون ثم الامثل فالامثل، و يبتلى المؤمن بعدُ على قدر ايمانه و حُسْن اعماله، فَمن صحَّ ايمانه و حسُن عمله اِشتَدَّ بلاؤه و من سخف ايمانه و ضعُف عمله قلَّ بلاؤه»

معناى حديث شريف اين است كه پر بلاترين مردم در دنيا انبياء هستند و در مرحله بعد، هر كس كه بيشتر در پندار، گفتار و كردار شبيه و همانند پيامبران باشد. مؤمن به قدر ايمان و ميزان اعمال حسنه‏اش آزمايش می شود؛ پس هر كس كه ايمانش صحيح باشد و عمل او نيكو، بلاى او شديد خواهد بود و كسى كه ايمانش سخيف و عملش ضعيف باشد، بلاى او كم خواهد بود، این حدیث را آقای گنجی از بحار الانوار آورده اند.

بنابراين، بين ايمان شخص و ميزان ابتلاى او رابطه وجود دارد. علاوه بر رابطه مذكور، رابطه ديگر اين است كه هر چه بلا بزرگ باشد، اجر و پاداش نيز زياد خواهد بود. يعنى اجر و پاداش به اندازه سنگينى بلا است.

-          چند سوال در اینجا پیش می آید که آیا کسی که به او بلایی وارد نمی شود یعنی انسان بدی است و نزد خداوند هیچ پاداشی ندارد؟

-          ممكن است ايجاد شبهه گردد كه قاعدةً بايد بين دورى از خدا و ميزان رنج و عذاب او رابطه وجود داشته باشد، نه نزديكى به خدا و ايمان و عمل صالح؟

 

پاسخ به این سوالات را با توجه به سخن علامه مجلسی و سخن رسول الله که آقای گنجی آن را در کتاب خود آورده اند بهتر می توان پاسخ داد.

علامه مجلسى رحمه‏الله در ذيل اين حديث مى فرمايد: «اين حديث دلالت دارد بر اينكه بزرگى بلا سبب براى اجر زياد خواهد بود و علامت محبوب بودن بنده در نزد خدا آن است كه بلاى بزرگى ببیند.»

پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را براى طعام دعوت كردند، چون پيغمبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به منزل مرد ميزبان درآمد، مرغى را ديد كه روى ديوار تخم مى گذاشت، سپس تخم مرغ افتاد و روى ميخى قرار گرفت، نه بر زمين افتاد و نه بشكست. پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) از آن منظره در شگفت شد. مرد عرض كرد: از اين تخم مرغ تعجب مى كنى؟ سوگند به خدايى كه ترا به حق مبعوث ساخت من هرگز بلايى نديده‏ام. رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) برخاست و غذاى او را نخورد و فرمود: كسى كه بلايى نبيند، خدا به او نيازى ندارد (لطف و توجهى به او ندارد).

با توجه به سخن رسوالله و علامه و احادیث  پیشین می توان اینگونه نتیجه گرفت که شاید بلای کم دیدن و یا اصلا بلا ندیدن در دنیا که ظاهر همه قضایا است به این دلیل نشانه سخاوت ایمان یک فرد باشد که خداوند با توجه به سوره ای از آیه بقره آنها را به حال خود واگذار کرده است و هر هرچه از مال دنیا خواسته به آنها داده است تا در گمراهی خود سرگردان شوند و این به دلیل کفر آغازین آنها بود.

و آنهایی که در دنیا به انواع بلا مبتلا می شوند یا انبیاء اند که قبل از این به شبهه مربوط به آن پاسخ گفته شد: که خود معیار حق اند و معیار رضایت خداوند و سایر بندگان خداوند که به دلایل گوناگون دچار بلا می شوند. و همچنین می توان گفت که اگر آنان نیز در مقابل هادیان الهی راه سرکشی و عناد پیش می گرفتند و مهر بر دلهاشان می خورد دیگر بلا و آزمایش به هر دلیلی در مورد آنها بی معنی وخنده دار به نظر می رسید.

و مسئله مهم اینکه اصولا با توجه به حکمت الهی که  خداوند هیچ کار  بیهوده ای انجام نمی دهد پاداش بدون بلا و آزمایش امکان ندارد.

آنچه که بیان شد نظر شخصی گرد آورنده بوده است.

پاسخ دیگر به این سوالات اینکه: [رسيدن به مقامات عاليه مقدماتى لازم دارد كه از جمله آن بلايا هستند؛ به اين معنا كه رنجها و مشكلات شخص را آبديده مى كند، او را مى سازد، روح و روان او را صيقل مى دهد و او را براى رسيدن به درجات بالاتر آماده مى كند. انسان بايد لياقت و صلاحيت خود را براى وصول به مقام خليفة اللهى نشان دهد و آن هم با موفقيت در اين آزمايش‏ها حاصل خواهد شد. كارى كه حضرت ابراهيم (عليه السلام) انجام داد و با موفقيت در تمام مراحل سربلند شد

«و اذا ابتَلى ابراهيمَ ربُّه بكلمات فاتمَّهنَّ، قال انّى جاعِلك للنّاس اماماً» [7]

كلمه «فاتمّهنّ» در اين آيه شريفه، به اين معناست كه حضرت ابراهيم (عليه السلام) با سربلندى آن امتحانات را پشت سر گذاشت، فلذا خدا او را امام و پيشواى مردم قرار داد. اگر می فرمايند «پر بلاترين مردم پيامبرانند»، به اين دليل است كه آنان امامان و پيشوايان مردم زمان خودشان هستند و رهبر و پيشواى مردم هم بايد امتحانش را پس بدهد. مؤمنين هم كه در مسير و در راه انبيا گام برمی دارند بايد همين مراحل را نيز پشت سر بگذارند كه البته ميزان آن تفاوت دارد. بنابراين، با اين توضيحات مفهوم اين جمله نورانى «الدّنيا سِجنُ المؤمن ...»[8] روشن می شود. دنيا براى مؤمن به منزله زندان است. يعنى زندان جاى خوشگذرانى نيست، بلكه زندانى در زندان با رنج، عذاب، تنهايى و غربت روبرو است و پيوسته در آرزوى رهايى از زندان است.

اگر اميرالمؤمنين (عليه السلام) از خدا می خواهد كه او را از مردم بگيرد، اگر فاطمه زهرا (عليها السلام) از خدا طلب مرگ می كند و امام موسى بن جعفر (عليه السلام) از خدا می خواهد كه او را خلاص كند، براى اين است كه از اين زندان دنيا آزاد شوند. اگر دنيا جاى راحتى و آسايش بود، خداوند آن را برای کافر به منزله بهشت قرارنمی داد.] (هدایت نیا گنجی، بلا و بلا دیدگان، ص14)



[1] «بَلاــُـ بَلْواً و بلاءً الرّجل: اختبره، جَرَّ به و امتحنه»، المنجد فى اللّغة، ذيل واژه بلا.

«بَلَوتُه، اختبرتُه، ابلَيْتُ فلاناً اذا اختبرتُه»، راغب اصفهانى، مفردات الفاظ قرآن، ذيل واژه بلا.

«و البلاء ما يختبر و يمتحن...»، مجلسى، محمّد باقر، مراة العقول: ج 9، ص 321.

[2] ـ معين، محمّد، فرهنگ فارسى، ج 1، ص 562.

[3] «و يقال: البلاء على ثلاثة اوجه: نعمةٌ و اختبارٌ و مكروهٌ» مجمع البحرين، ذيل واژه بلا

 

[4] ترجمه: «و آنچه از رنج و مصايب به شما می رسد همه از دست اعمال شماست.» شورى، 30.

[5]ميزان الحكمة: ج 1، ص 493.

 

[6] «انّما المؤمن بمنزلة كفّة الميزان، كلّما زيد فى ايمانه، زيد فى بلائه». علامه مجلسى، محمّد باقر، بحارالانوار: ج 67، ص 21

 

[7] ترجمه: «به ياد آر هنگامى كه خداوند ابراهيم را به امورى چند امتحان فرمود و او همه را بجاى آورد، خداوند بدو گفت: من تو را به پيشوايى خلق برگزيدم.» بقره: 12.

[8]  محمّد رى شهرى، ميزان الحكمه، ، ج 3، ص 318                                                                                                                   

 




:: موضوعات مرتبط: بلا وابتلا در قرآن , ,
:: بازدید از این مطلب : 504
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 27 دی 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: