مرگ
نوشته شده توسط : محمود واعظي

 

مقدمه

گرچه یکی از دغدغه های مهم فکر بشر مرگ می باشد و اندیشه پایان یافتن این زندگی و دل کندن از آن برای انسان مشکل ، سخت وحتی زجر آور است اما از رویارویی با آن گریزی نیست . در این چکیده سعی شده است درباره ماهیت مرگ  علل ترس از مرگ  اینکه چه کسی روح مارا قبضه می کند بطوراجمالی صحبت شود.

معادل مرگ در قرآن کریم بیشتر از ریشه « م و ت » است.

موت درلغت: به معنی مردن، روح از بدن خارج شدن ، بی جان شدن ، آرمیدن ، کهنه شدن ، خفتن و و خت مشبه آن « میّت » و جمع آن « میتون و موتی » است.

مرگ در اصطلاح : از بین تعاریف اصطلاحی که برای مرگ جستجو کردم ، دقیق ترین و فراگیرترین آن تعریف میرداماد در « القبسات » را یافتم ، او می گوید : « حقیقت مرگ جسمانی انتقال جوهر نفس ناطقه از اقلیم زمان به  عالم دهر ، و از حیات ظاهری به حیات حقیقی است.»

ماهیت مرگ

« الذی خلق الموت والحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا و هو العزیز الغفور » ملک /2

در آیه فوق موت را متعلق خلق قرار داده و آن را مخلوق خدا می داند. هرگاه کلمه (حیاة) در مورد چیزی بکار می رود به معنای حالتی است که آن چیز به سبب آن حالت دارای شعور و اراده ، حرکت و رشد و زایش است و موت به معنای نداشتن آن حالت است . در این جا موت و حیات را به آثار آن تعریف کردیم نه به جزئیات ذاتی آن . اما از آن جایی که حیات وجود انسان را تشکیل می دهد و این امر نزد مـا حاضر اسـت می توانیم اصل آن را دریابیم ، پس بهترین روش برای شناخت واقعی حیات رجوع به حالت نفسانی خود است.( و شاید به همین ترتیب راجع به مرگ)

از تدبر در آیه فوق خصوصاً از جمله ( الذی خلق الموت و الحیاة) دانسته می شود که مرگ یک امر عدمی نیست، بلکه یک امر وجودی است که متعلق صفت خلقت خداوند واقع می شود : پس نمی توانیم مرگ را به مفهوم نیستی مطلق تلقی کنیم ، بلکه مفهوم اصلی آن انتقال است.

 امام باقر(ع) فرمودند: در حیات و مرگ دو مخلوق از آفریده های خدا هستند، موقعی که مرگ فرا می رسد در آدمی راه می یابد به هیچ یک از اعضاء و اجزاء بدن وارد نمی شود جز آنکه حیات از آن خارج می گردد.

و بر همین معنا آیات 61 و 62 سوره واقعه دلالت می کنند:

« نحن قدرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین »« علی ان نبّدل امثالکم و ننشئکم فیما لا تعلمون»

پس طبق این معانی مفهوم مرگ به معنی انتقال است . از خلقتی به خلقتی دیگر ، از لباسی به لباس دیگر.

قرآن کریم پاسخ ویژه ای با تعبیر خاصی درباره ماهیت مرگ دارد، قرآن در این مورد کلمه « توّفی» را به کاربرده و مرگ را توفّی خوانده است. هرگاه چیزی را به کمال و تمام و بدون کم و کسر دریافت کند به آن توفّی گویند. در چهارده آیه از آیات قرآن کریم این تعبیر در مورد مرگ آمده است و از همه آن ها چنین استنباط می شود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است . یعنی انسان در حین مرگ به تمام شخصیت و واقعیتش در تحویل ماموران الهی قرار می گیرد و آنان انسان را دریافت می کنند.

مانند آیه 97 / نساء : « ان الذین توفّهم الملائکة ظالمی انفسهم ...»

حال بر می گردیم به همان آیه شریفه که در انتها به فلسفه مرگ اشاره می کند. (ولیبلوکم ایکم احسن عملا)  و آن امتحان انسان هاست به این که چه کسی عمل بهتری دارد. پس حیات و موت خلق شده اند تا خوب از بد متمایز شود و بهترین ما شناخته شوند.

مطلب دیگر اینکه اگر در این جا مرگ قبل از حیات ذکر شده بخاطر تاثیر عمیقی است که توجه به مرگ در حین عمل دارد. گذشته از اینکه مرگ قبل از زندگی بوده است.

هر کسی مرگ را می چشد!

(کل نفسة ذائقة الموت و نبلوکم بالشر و الخیر فتنة و الینا ترجعون) 35/انبیاء

این جمله از باب استعاره به کنایه است، انگار مرگ را تشبیه کرده به چیزی که چشیدنی باشد آن گاه حکم کرده این چشیدنی را همه خواهند چشید ، و خلاصه این که مرگ عمومی است. پس هر کس به زودی خواهد مُرد و اگر دنباله آن فرمود: (ثم الینا ترجعون )

این التفات به خاطر این است که عظمت رجوع به خدا را برساند و حاصل این که: زندگی دنیا جز ایامی ناچیز نیست و مرگ دنبال سر است و دنبال آن رجوع به سوی ما برای حساب است. پس برای مرگ آمادگی داشته باشید و آن آمادگی این است که به خدا ایمان بیاورید و عمل صالح کنید.

( و ما محمدٌ الا رسول ........ و ما کان لنفسٍ ان تموت الا باذن الله ............)144،145 / آل عمران

سبب نزول این آیه آن طور که ابن عباس وعده ای گفته اند این است که :

وقتی شایع کردند حضرت رسول خدا(ص) در جنگ احد کشته شده ، عده ای گفتند : اگر محمد پیامبر می بود هرگز کشته نمی شد پس این آیه نازل شد . هم چنین در این آیه اشاره می کند که مرگ هر کس را خداوند به وقتی معین ، تعیین کرده است و این مرگ برای هر کسی است.

( اینما تکونوا یدرککم الموت و لوکنتم فی بروج مشیدة ........) 78/ نساء

این آیه اشاره می کنید که : مرگ بالاخره گریبان شما را می گیرد هر چندبه پناهگاهای محکم و متین پناهنده شوید خیال نکنید که اگر در میدان جنگ حاضر نشوید شما از مرگ در امانید زیرا اجل خدا آمدنی است .

این آیه برای کسانی آمده بود که از جهاد فرار می کردند بخاطر ترس از مرگ سپس این آیه نازل شد .

علل ترس از مرگ

1-    ترس از مجازات بخاطر اعمال خود

علت واقعی ترس از مرگ به خود اعمال انسانها بر می گردد. زیرا انسان در اصل ذات خود به عدالت معتقد است و می داند در دادگاه الهی به جزای اعمال خود می رسد.

(حتی اذاجاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صلحا فیما ترکت ....)99 ، 100 / مومنون

کافران در غفلتند تا آن گاه که وقت مرگ هر یک فرا رسد در آن حال نادم شده و درخواست می کنند به دنبا بازگردند بلکه عمل صالحی انجام دهند.

2-    حب دنیا

یکی دیگر از علل ترس از مرگ بخاطر دل بستگی به امور دنیوی و مادی مثل مال و فرزند و خانه و ... است.

وابستگی به مال:(وتحبون المال حباجما)فجر/20ومال را بسیار دوست می دارید.  

(لکیلا تاسوا علی مافاتکم ولاتفرحوا بما آتاکم و الله لایحب کل مختال فخور)حدید23

تاغمگین نشوید بر آنچه از دستتان فوت شده و شاد نشویدبه آنچه که به شما داداه و خدا متکبر فخر کننده را دوست ندارد.

وابستگی به خانواده:(انه کان فی اهله مسرورا انه ظن ان لن یحورا)انشقاق/14و15 بدرستیکه او در میان خانواده اش شادمان بود و گمان می کرد که هرگز باز نمی گردد. 

مردی به نزد رسول خدا آمد و گفت : من مرگ را دوست ندارم .

حضرت فرمود : آیا مالی داری؟

گفت : بلکه.

فرمودند: آیا پیشاپیش چیزی فرستاده ای؟

گفت : خیر.

حضرت فرمود : برای همین مرگ را دوست نداری .

3-    حب بقاء

دلیل دیگر ترس از مرگ ، بخاطر این است که انسان فطرتاً جاودانگی را دوست دارد و عده ای می پندارند که مرگ فنا و نیستی می باشد و زندگی دنیا بقاء و جاودانگی است به همین علت از مرگ هراس دارند.

(ان هی  الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما نحن بمبعوثین)37/مومنون

(ان هولاء یحبون العاجلة و یذرون وراءهم یوما ثقیلا)انسان/27  

در حال احتظار

 در قرآن کریم شدت نزع کافرین را چه رعب انگیز تصویر می کند. حقیقتی که حتماً به وقوع خواهد پیوست:

(... و لو تری اذ الظالمون فی غمرت الموت  و الملائکة باسطوا ایدیهم اخرجوا انفسکم ...)93 / انعام

و اگر فقاحت و سختی حال ستم کاران را درسکرات موت ببینی (آنگاه) که فرشتگان برای قبض روح آنها دست قهر و قدرت برآورند و گویند که جان از تن به در کنید ، امروز کیفر عذاب و خواری می کشید چون بر خدا سخن به ناحق می گفتند و از حکم و آیات او گردنکشی و تکبر می کردید .

(فلولا اذا بلغت الحلقوم و انتم حینئذ تنظرون و نحن اقرب الیهم و لکن لاتبصرون )

در هنگام احتضار که جان خود به گلو می رسد از لحظات حساسی است که انسان را سخت در فکر فرو می برد آن لحظه هیچ کس کاری از دستش ساخته نیست و اطرافیان فقط او را نظاره می کنند و در این حال نزدیک ترین کس به فرد در حال مرگ خداوند است هر چند عده ای گفتند منظور فرشتگان قبض روح اند.

تعبیر جان به گلو رسیدن از واپسین لحظه های زندگی است و شاید منشا آن این است که غالبا اعضای پیکر مانند دست و پاها به هنگام مرگ قبل از سایر اعضاء از کار می افتند و گلوگاه آخرین اعضایی است که از کار خواهد افتاد

همانطور که در آیه 26 قیامت آمده : (کلا اذا بلغت التراقی) تا زمانی که جان به ترقوه آنان ها برسد.

قاعل قبض روح

دراین ارتباط به آیات مختلفی بر می خوریم که هر کدام قبض روح را به کسی نسبت می دهند:

(الله یتوفّی الانفس حین موتها....) 42/زمر

خداوند روح انسان را بطور کامل و تمام در هنگام مرگ می گیرد .

(قل یتوفئکم ملک الموت الذی وکل بکم ثم الی ربکم ترجعون )11/سجده

بگو جان شما را ملک الموتی که موکل برشما است می گیرد پس در این جا توفی را به حضرت عزرائیل نسبت داده .

(.....حتی اذا جاء احدکم الموت توفّتة رسلنا و هم لا یفرّطون)62/انعام

 تا آنکه مرگ یکی از شما برسد آن وقت فرستادگان ما او را می گیرند. در این جا فاعل به فرستادگان خدا نسبت داده شده است .

 از جمع این آیات معلوم می شود که این سه فاعل باید در طول یکدیگر باشند زیرا بنابراین که در عرض هم باشند شائبه شرک پیش می آید : پس اگر افعالی به اسباب قریب (ملک الموت و فرشتگان)نسبت داده می شود از آن جهت است که خداوند اجازه داده که این افعال توسط آن ها انجام شود و اگر اذن و تملک خدا نباشد هیچ کس قدرت بر فعل ندارد .

نتیجه

طبق آیات کریمه قرآن مرگ همه مخلوقات حتمی است و هیچ کس نمی تواند از ان بگریزد .و تنها خداست که فنا ناشدنی است و مرگی ندارد.(کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام)

در ضمن زمان مرگ هر یک از ما از قبل معین شده است و علل ترس از مرگ 3 مورد بود:1- اعمال خود ما 2- حب دنیا 3- حب بقا و فاعل قبض روح ما یا خداست و یا حضرت عزرائیل و یا یکی از فرستادگان .

منابع

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4

قرآن کریم                                    

المیزان ، علامه محمدحسین طباطبایی

نمونه ،آیت الله ناصر مکارم شیرازی

فرهنگ لغات قرآن ، دکتر محمد قریب

معناشناسی واژگان قرآن، دکتر صالح عُضمیه، مترجم سید حسین سیدی

مرگ و دیدگاه ها ،امیر حسین رحیمی نیا

 والسلام


 

 




:: بازدید از این مطلب : 394
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 25 دی 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: